یک قطره عطر ، زن را بدوزخ میکشاند ؟! .
ل . کریمی استالفی ل . کریمی استالفی

امسال ستم دیدۀ ترین ستمدیدگان زن کشورما ، در شرایطی به پیشواز روز جهانی زن و نوروز میروند که ، بنأ به آمار رسانه های خبری ، اصلی ترین قربانیان خشونت  ها ی روانی ، فکری و جنسی ، در کشور ما بوده اند .

     در سرزمینی که فرهنگ سنتی نا درست حاکم باشد و قانون مدنی آن ، حافظ و پاسدار قوانین ارتجاعی ، زنان را کر ، کور ، گنگ  و مردان را سلطه گر ، ممتاز و زمانی هم بیغیرت می سازد .

روزی نیست که ما با موج وسیعی از درنده خویی ها ، خشونت ها ، در مقابل زنان از طرف بنیادگرایان با خبر نشویم .

      شما شلاق زدن خانمی را در محضر جمعیتی از مردان ، از تلویزیون آریانا در ولایت غور دیده باشید . زنی شکنجۀ شوهر را تحمل کرده نتوانسته پا بفرار می گذارد ، ملا صاحب بر اساس احکام شرعیت ، بعنوان ناشزه حکم چهل ضربه شلاق را صادر و در محلۀ عام با ضربات شدید شلاق ، حُکم را اجراء می کند . قانون شرعیت زن را گنگ ساخته ، از خود دفاع کرده نمیتواند . اسفناکتر آنکه ، غیرت را از مردان نیز سلب ، و همه نظاره گر ملای بی ناموسی هستند ، که ناموس مردم را در حضور مردان شلاق کاری مینماید .

    سالی که گذشت ، سال گیسو تراشیدنها ، خود سوزیها ، سنگسار کردنها ، معاوضه با سک و قاطر ها ، نکاح اجباری و فروش صغیره ها ، با گلوله سوراخ کردن جمجمه ها و تجاوزات جنسی  بود .

       آیا از خود پرسیده ایم ، که سرچشمۀ این همه جنایات از کجاست ، و چرا این ستمگریها و تحقیر کردنها در کشور مان رخ می دهد . این پرسشی است که در ذهن هر انسان و خصوصاً زنان آگاه خطور می کند .

آری ...

   در طول تاریخ ، مذهبیون مرد ، زن را عامل هوس و گناه مرد دانسته ، کوشیده اند و هنوز هم میکوشند تا تمام اهداف وهوسرانیهای خود را در تفاسیراحادیث جعلی و افسانوی ، که زنان را گوسفند گونه تابع مرد می داند ، جستجو کنند ، تا موقعیت سلطه جویانۀ و مردانۀ شان محفوظ بماند .  

   از آنجائیکه زن در نظام های مذهبی و سرمایداری ، بربنیاد مالکیت خصوصی  مایملک مرد بحساب می آید ، بدیهیست که قوانین مدنی این جوامع تابع سلطۀ بنیادگرایان و پاسدار سنت های خرافاتی می باشد . از اینجاست که با پررویی ، چماقداران مذهبی موقع را غنیمت شمرده ، قوانین را به سود مردان تنظیم و بزعم نادرست خود شان امر به معرف و نهی از منکر میکنند و چنین میپندارند که انسان امروز آدم دیروز است ، هر چه که ما بگویم آنها بدون تعمق می پذیرند !! .

طالب ها یکی از اصلی ترین چماق بدستان بیخرد بودند که زنان را بدون محرم شرعی حق خروج از منزل نمی دادند ، با تبلیغات زهر آگین ، اگربوی عطرتنت را مردی ببوئید ، اگر لباس تنگ پوشیدی ، اگر موهایت را گنبذی ساختی ، اگر صدای پای یا آواز نازک و ملیح ات را مردی شنود ، اگر از همبستری با مردت ابأ ورزیدی ، اگر شوهرت مُرد حق زیور پوشیدن نداری ، حق سقط جنین و حق طلاق را نداری ، و سر انجام ، مرد بالایت حق عظیمی دارد ، هرگاه چشم و لب بسته ، گوش کر ، هرچه که مرد خواست عملی نکنی ، جایت جهنم و مورد نفرین خدا و فرشته هایش قرار میگیری وووو... .

 منظور از این همه افسانه سرایی ها در قالب حدیث ، بخاطر فرمانبرداری بی قید و شرط زن ، چیز دیگری تلقی شده نمیتواند . واضح است که دساتیر آنها استقلالیت فردی زنان را از هرگونه تلاش بخاطر رهایی از ستم ، سلب میسازد .

    شاید این روایت را شنیده باشید « هرگاه بوی عطر زنی بمشام کسی برسد زنا کرده است و اگر با عطر زن داخل مسجد شود نمازش قبول نمی شود » .

     انسان عاقل در تفکر وحیرت فرو رفته ، سوالاتی در ذهنش پیدا میشود . در حالیکه زن و مرد هر دو بندۀ خدا هستند ، آنچه که بر مرد فرض شده بر زن نیز فرض گردیده ، ضمناً پیامبر اسلام در نماز ها جمعه خود را با بهترین مُشک معطر می ساخت . اگر با پیروی این سنت پیامبر ، جوانان ما خود را معطر ساخته وارد مسجد شوند ، و در پهلوی « بچه بازی » قرار بگیرند ، آیا باعث تحریک شهوات مرد بچه باز نمیشوند ؟ . در حالیکه از قوم لوط در وطن ما بسیارند .

    در جای دیگری میخوانیم : برای مردان ، وعدۀ حوریا ن بهشتی داده شده . آیا برای زنا ن غلمان های بهشتی هم در نظر گرفته شده ؟  یا زنان در بهشت هم برده ، کنیز و تنها  خواهند بود ؟ .

    علمأ و فقها ما چرا خموشی اختیار کرده اند ، چرا بخود تکلیف نمی دهند تا در قسمت این افسانه سرایی ها ، تحقیق و بررسی بیشتر نمایند ، چرا در گوشه ای از مسجد و مدرسه نشسته و تمام فتوأ های خود را به تقلید از فقهای عصر قدیم صادر مینمایند . بگفتۀ بزرگمردی : در روزگاری که مرد م با هوا پیمای جت سفر می کنند ، هنوز برخی از فقها در قوانین کرایه ی شتر کنکاش دارند .

     با تأسف باید گفت که امروز در کشور های اسلامی بجای منطق خرد از خرد ستیزی کار گرفته می شود ، در بسیاری از کشور های اسلامی ، زنان ختنه می شوند ، و شنیع ترین اهانتها بر زنان وارد میگردد ، در محلۀ عام شلاق میخورند و سنگسار میگردند ، و جبراً خریطه ی بسر شان نهاده میشود ، تا از تن خود نیز شرم و نفرت کنند .

  همچنان در کشور های غربی که دم از دموکراسی زده میشود ، از زن بعنوان الات و افزار شهوترانی و ریکلام تجارت سکس استفاده می کنند ، در هر کوچه و پسکوچه تصاویر برهنه ی زن  دیده می شود ، مافیای تجارت سکس ،  زیر نام دموکراسی ازدواج زن با زن و مرد با مرد را قانونمند ساخته اند ، ومقام والای زن را به مسخرگی می کشانند ،  این لجام گسیختگی ها بنام دموکراسی تا جای پیشرفته میشود که پدری با دخترش ازدواج کرده از وی صاحب چند فرزند میگردد . همبستری با دختر ، مادر و خواهر آزادنه و بدون هراس در گوشه و کنار این کشور ها شنیده می شود .  در هند دموکراسی از تولد دختر شرم و ننگ دارند ، از زنان بیوه حق شوهر گرفتن سلب شده و زن مجبور است شوهر خود را عبادت کند و هزاران مثال دیگر .

  با آنچه که گفته آمدیم ، زن در طول تاریخ مردانه ، باستناد داستانهای جعلی ، از تمام حقوق مُسلم شان محروم شده اند .

    سر انجام بدین نتیجه می رسیم که ، علی الرغم تمام خشونت ها علیه زن ، نه « مرد سالاری » ونه « زن سالاری »  بنفع جامعۀ بشری میباشد .  ما می بینیم که بنام دموکراسی و تطبیق شرعیت خود ساخته مردان ، جنایات هولناکی در خانواده ها بوقوع می پیوندد ، و شیرازۀ شیرین بسیاری از خانواده ها از هم می پاشد ، وبنام شرعیت چه بدبختی های که زن نمی بیند ، اگر در جامعۀ ما نظام « انسان سالاری » حاکم شود ، نه مرد در جامعۀ غربی بیک اشارۀ چشم زن از خانه رانده میشود ، و نه زن در جوامع مذهبی بمالکیت خصوصی تبدیل میگردد .

      بنیادگرایان و قانون سازان مرد اگر کمی عاقلانه تر فکر کنند ، میدانند که زندگی با سعادت و پیروزی مرد ، بدون زن نامکمل و امکان نا پذیر بوده و تکامل مرد مرهون فداکاریهای زن است  . آیا اینها گاهی هم فکر کرده اند ، همین طبقه ی که آنها را با حقارت ناقص العقل میشمارند ، هزاران نابغه ها را تقدیم جامعۀ بشری کرده اند ، که از برکت آنها امروز ما  از رو شنایی برق مستفید می شویم .

      در ینجا قابل یاددهانی میدانم ، در جامعۀ مرد سالار ، مردان هیچگاهی از موقف خود منصرف نخواهند شد ، در نظام های ارتجاعی هر روز کوشش بعمل می آید تا موقف و امتیازات مرد ها را مستحکم تر سازند ، حفظ آداب ، و سنن کهنه ، قوانین مدنی نابرابر ، با مرتجعین سلطه جو بر زن ، پیوند های تنگاتنگی دارند .

    زنان نباید دست زیر الاشه نشسته منتظر بمانند که دیگران صدای اعتراض شانرا بلند کنند ، یا هر یک سال انتظار بکشند ، تا هشتم مارچ برسد ، در محافل و یا تظاهراتی فریاد های مظلومانۀ خود را عیلۀ نابرابری ها بلند کنند .

    خواست شما این باشد که قانون اساسی بر مبنای برابری ، موافق به شرایط  زمان و مکان ، برای همه شهروندان بخصوص زنان بوجود آید  ، حمایت شدید قانون از زن ، دست مرد را از سلیی زدن کوتاه می سازد .

مبارزات بر حق و حماسه های ماندگاری شما ، ثبت تاریخ می شود ، جزیی ترین فروگذاشت ، تمام مبارزات حق طلبانۀ تانرا کمرنگ می سازد ، اجازه ندهید که حکم رئیس جمهور تعداد شما را در پارلمان و سایر ارگان های دولتی کاهش دهد .

      در اخیر این روز خجسته را با پاشیدن انواع عطر ها به سر و صورت تان ، و به امید نابودی همه نابرابری ها ، ستمگریها  و تبعیضات نادرست ، که هیچ عقل سالمی تحمل این همه نا ملایمات را کرده نمیتواند ، به زنان سراسر گیتی و بخصوص زنان زجر کشیدۀ افغانستانی تبریک و تهنیت عرض میکنم .

     مبارزات تان برگشت ناپذیر باد ، صدای تان علیه پوشش اجباری ، که سمبول بردگی زن است ، رساتر باد . بااحترام


March 7th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي